باده در جوشش گدای جوش ما
اما حیف که شربت ها را به کامش تلخ می کنیم آرزوی شده که یک هفته وقتی پرونده اعمالم به دستان مبارکش می رسد
تبسم کند ازبس که نسبت به یاربی وفا کردیم عهدها نپاییدم پیمان بستیم وهزاران بارشکستیم ای کاش گردنمان می شکست تا واقعا کج در محضرمبارکشان حاضر می شدیم تا نیاز به بهانه ودورغ نباشد طبل انتظار ما صدایش بلند ولی هیچ وقت سیم اتصال خود را
اصلاح نکردیم به همین خاطر است گرفتار بلا ومصیبتیم .....
عمو حیدر سقای گردان پیرمردعجیبی بود شربت می ساخت باطعم های متفاوت اصلا
شربت هاش معرکه بود عطر وبوی گلاب داشت همیشه ،رزمنده می گفتند عمو حیدر اهل نماز شب ومناجات بود به خاطر همین شربتی که می ساخت تو شکم ومعده نمی رفت
می رفت مستقیم تو قلب آدم این روز هانه دیگه برای چادرایستگاه صلواتی عمو حیدری می شه پیداکرد ونه نمازشب خوانی که مثل ....
یادش بخیر
چه ایستگاهی به گروه ما می گفتند صلولتی حسین صلواتی ؛مجتبی صلواتی علی صلواتی...
به کوچک ترین عضو ایستگاه هم بچه ها به شوخی می گفتند:" پدر صلواتی "چون همیشه با رزمنده شوخی می کرد توشربت هاشون آبلیموه زیاد می ریخت وحالا ما هم ایستگاه صلواتی داریم ولی حیف پدرصلواتی شهید شده وجاش خیلی خالیه که یه کم شوخی کنیم
خداقوت رزمنده ،چیه: شربت شهادته؟ بیا بخور دلت خنک بشه تضمینه خاطر جمع باش
به شوخی می گفت :یه لیوان بخوری جانباز میشی
دولیوان بخوری اسیر میشی
سه لیوان بخوری شهید میشی
به خاطر همین میگفتن تا سه نشه شهید نشه
یه نوجوان که بچه سید هم بودمیگفت من چهار تا می خواهم رزمنده هاگفتند سه تا کفایت میکنه برای شهادت
گفتش آخه من می خواهم مفقود الاثربشم
آخرش بعد این همه سال نه خودش اومد نه خبرش
آخ امان از دل مادر سادات .............
حالا شما مراقب باشید این چیزها روکه در مورد شربت شهادت می گن جدی بگیرد
خلاصه نیمه شعبان شربت زیاده پس سعی کنید بد مستی نکنید که مفقود الاثر بشید یه وقت
پاشو ای مست که دنیا همه دیوانه تست
همه آفاق پرازنعره مستانه تست
در دکّان همه باده فروشان تخته است
آن که باز است همیشه در میخانه تست
آنچنان غفلت زده ام که غرب زده نیستم ولی مات ومبهوت سکوت راز آلود اهل قبورم ،نه اهل قبور نه،اهل سرورم ،نه اهل سرور نه اهل صبورم نه،اهل عبورم نه ،اصلا من از اهالی بی خیال آباد وادی مردگان همیشه خاموشم وچشمانم خواب آلود دنیایی ترین رنگ های فصل پرواز پرستوهای عاشق است که من قاف ش را هنوز فتح نکرده ام وبه مکاشفه نقطه چین های سرخ پاشیده بر تن و جامه ی گلگون شقایقیت نپویده ام ومرز های حریم حرمتتان را نپاییده ام فقط علامت سوال می بینم وگاهی کابوس علامت تعجب راستی چطور شد خوابت بردخسته بودی یا پای فیلم های ماهواره ای نشسته بودی آیا مثل ما در گوگل ها هوس سرچ می کردی یا در شبکه های ماهوار های پیغام وپسغام می دادی ...........
