"هو"
پیمانه ای شب زنده دار نگاهت را    وقتی که لبهای داغ دارش خشکیده
بهانه می کندبرای دیدنت گناه       خویش شاید شراب عشق نابکارش ترشید
این دل بی مروت مارا ادب بکنید      حالاکه لباس عاشقی را پوشیده
قدر نگاه تورا کسی چه می داند؟   شراب عشق تورا هرآنکه نوشیده
عطر عبای تورا کسی چه می فهمد   هرآنکه دردهای شب هجران کشیده
بهارهم بهانه ای برای کو،کو،شد        محض رضای خدا بیا فاخته جوشیده
آقا براستی خودت هم که دیدی         این باد ونسیم یار چقدر کوشیده